English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (676 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exhibit U ارائه دادن ابراز کردن
exhibited U ارائه دادن ابراز کردن
exhibiting U ارائه دادن ابراز کردن
exhibits U ارائه دادن ابراز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
displaying U نشان دادن ابراز کردن
displays U نشان دادن ابراز کردن
display U نشان دادن ابراز کردن
displayed U نشان دادن ابراز کردن
to put in U منصوب کردن ارائه دادن
propounds U پیشنهاد کردن ارائه دادن
renders U ارائه دادن ترجمه کردن
porrect U منبسط کردن ارائه دادن
render U ارائه دادن ترجمه کردن
rendered U ارائه دادن ترجمه کردن
propone U پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding U پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound U پیشنهاد کردن ارائه دادن
submitting U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produces U اقامه کردن ارائه دادن سند
submit U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce U اقامه کردن ارائه دادن سند
submits U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced U اقامه کردن ارائه دادن سند
To submit something to someone. U چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
put in U ارائه دادن
gives U ارائه دادن
produced U ارائه دادن
giving U ارائه دادن
misrepresentation U بد ارائه دادن
tender U ارائه دادن
presenting U ارائه دادن
presents U ارائه دادن
give U ارائه دادن
tendered U ارائه دادن
tenderest U ارائه دادن
hold forth U ارائه دادن
produce U ارائه دادن
produces U ارائه دادن
tendering U ارائه دادن
bring forward U ارائه دادن
present U ارائه دادن
presented U ارائه دادن
knuckle under <idiom> U ارائه دادن
put U ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony U مدرک ارائه دادن
forthcoming U اماده ارائه دادن
submit U ارائه دادن پیشنهادکردن
puts U ارائه یا توضیح دادن
submitted U ارائه دادن پیشنهادکردن
submits U ارائه دادن پیشنهادکردن
submitting U ارائه دادن پیشنهادکردن
putting U ارائه یا توضیح دادن
allege U دلیل اوردن ارائه دادن
alleging U دلیل اوردن ارائه دادن
alleges U دلیل اوردن ارائه دادن
puts U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
expressing U ابراز کردن
expresses U ابراز کردن
expressed U ابراز کردن
evinced U ابراز کردن
express U ابراز کردن
evince U ابراز کردن
lay bare U ابراز کردن
divulge U ابراز کردن
evincing U ابراز کردن
divulging U ابراز کردن
evinces U ابراز کردن
divulged U ابراز کردن
divulges U ابراز کردن
heart goes out to someone <idiom> U ابراز احساسات کردن
profess U ابراز ایمان کردن
professes U ابراز ایمان کردن
professing U ابراز ایمان کردن
evinces U معلوم کردن ابراز داشتن
to say something to the effect that ... U ابراز کردن خود دایربراینکه ...
evince U معلوم کردن ابراز داشتن
evinced U معلوم کردن ابراز داشتن
evincing U معلوم کردن ابراز داشتن
Everyone sends their regards to you. U همه بهت ابراز ارادت کردن.
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
represent U ارائه کردن
represents U ارائه کردن
represented U ارائه کردن
producing U اقامه ارائه کردن
lead proof U ارائه دلیل کردن
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
irreticence U ابراز
proposal U ابراز
revelations U ابراز
revelation U ابراز
proposals U ابراز
manifestations U ابراز
manifestation U ابراز
presentation of evidance U ابراز دلیل
merriment U ابراز شادی
self assertiveness U ابراز وجود
empressement U ابراز صمیمیت
irreticent U ابراز کننده
certificate of achievement U مدرک ابراز لیاقت
impemitently U بدون ابراز پشیمانی
expression U ابراز کلمه بندی
certificate of capacity U مدرک ابراز لیاقت
expressions U ابراز کلمه بندی
scope for one's energies U میدان برای ابراز فعالیت
Holy moly! <idiom> U اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
citation U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
holy cow ! [holy smoke !] <idiom> U اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
citations U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
brainstorming U گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
representations U ارائه
presentment U ارائه
p scan U ارائه پی
p display U ارائه پی
k scan U ارائه کی
shew U ارائه
f scan U ارائه اف
f display U ارائه اف
k display U ارائه کی
displayed U ارائه
display U ارائه
representation U ارائه
ppi scan U ارائه پی پی ای
offering U ارائه
presentation U ارائه
range bearing display U ارائه بی
b display U ارائه ب
b scan U ارائه ب
production U ارائه
productions U ارائه
exhibition U ارائه
j scan U ارائه جی
j display U ارائه جی
g scan U ارائه جی
g display U ارائه جی
exhibitions U ارائه
presentations U ارائه
h display U ارائه اچ
n display U ارائه ان
l scan U ارائه ال
c scan U ارائه سی
m scan U ارائه ام
l display U ارائه ال
exposures U ارائه
displays U ارائه
d scan U ارائه دی
exposure U ارائه
d display U ارائه دی
h scan U ارائه اچ
displaying U ارائه
m display U ارائه ام
c display U ارائه سی
n scan U ارائه ان
exposal U ارائه
adductor U ارائه
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
presentability U قابلیت ارائه
showed U ارائه نمایش
renderer U ارائه دهنده
production U ارائه ساخت
showing U ارائه اشکارسازی
presentation U ارائه عرضه
renderable U قابل ارائه
presentations U ارائه عرضه
offered U پیشکش ارائه
shows U ارائه نمایش
show U ارائه نمایش
profert U ارائه سند
offer U پیشکش ارائه
productions U ارائه ساخت
misrepresentation U بد ارائه نمودن
offers U پیشکش ارائه
showings U ارائه اشکارسازی
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
documentation U ارائه اسناد یا مدارک
probation U ارائه مدرک ودلیل
devil's advocate <idiom> U [ارائه استدلال مخالف]
presenting bank U بانک ارائه کننده
probational U ارائه مدرک ودلیل
forthcoming <adj.> U آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
imageing model U روش یا مدل ارائه تصاویر
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com